حوادث ناشی از کارقانون کارمشاغل سخت و زیان آورمواد قانونی قانون کار

حفاظت فنی و بهداشت کار (بخش اول – شوراي عالي حفاظت فني،‌ايمني كارگران)

حفاظت فنی و بهداشت کار (بخش اول – شوراي عالي حفاظت فني،‌ايمني كارگران)


فصل چهارم قانون کار از ماده 85 تا 106 به موضوع حفاظت فنی و بهداشت کار می پردازد.

شورای عالی حفاظت فنی

شورای عالی حفاظت فنی مسئول تهیه دستورالعملها و آیین نامه های حفاظت فنی برای صیانت نیروی انسانی و منابع مادی کشور جهت تامین حفاظت فنی و جلوگیری از بیماری های حرفه ای می باشد که کلیه کارگاه ها، کارگران، کارفرمایان و کارآموزان و حتی کارگاههای خانوادگی موضوع ماده 188 قانون کار هم مکلف به اجرای آن می باشند.


شورای عالی حفاظت فنی از 15 عضو تشکیل می شود:
وزیر کار یا معاون او به عنوان رئیس شورا، معاونین وزارتخانه های صنایع، صنایع سنگین (سابق – صنعت و معدن فعلی)، کشاورزی، نفت، معادن و فلزات (سابق – صنعت و معدن فعلی)، جهاد سازندگی (سابق – راه و شهرسازی فعلی)، رئیس سازمان محیط زیست، دو نفر از اساتید باتجربه دانشگاه ها، دو نفر از مدیران صنایع، دو نفر از نمایندگان کارگران و مدیر کل بازرسی کار بعنوان دبیر شورا.


آیین نامه داخلی و پیشنهادات شورا به تصویب وزیر کار رسیده و شورا میتواند در صورت لزوم کمیته های تخصصی مرکب از کارشناسان تشکیل دهد. (آیین نامه داخلی شورای عالی حفاظت فنی مورخ 23/06/70 در 8 ماده و 3 تبصره به تصویب وزیر کار رسید.)

حفاظت فنی و بهداشت کار (بخش اول – شوراي عالي حفاظت فني،‌ايمني كارگران)
انتخاب اساتید دانشگاه، نمایندگان کارگران و کارفرمایان مطابق دستورالعملی خواهد بود که توسط شورا تهیه و به تصویب وزیر کار خواهد رسید که این دستورالعمل با عنوان (آیین نامه (دستورالعمل) مربوط به انتخاب اساتید دانشگاه، نمایندگان کارگران و مدیران صنایع جهت عضویت در شورای عالی حفاظت فنی در تاریخ 23/06/70 در 3 ماده 3 بند و 1 تبصره به تصویب وزیر کار رسید.

این تصویر دارای صفت خالی alt است؛ نام پروندهٔ آن قرارداد-کار-کلی.gif است

وظیفه اشخاص حقیقی و حقوقی


کلیه اشخاصی (اعم از حقیقی یا حقوقی) که بخواهند کارگاه جدید احداث یا کارگاه موجود را توسعه دهند مکلفند برنامه کار، نقشه های ساختمانی و طرحهای مورد نظر را از نظر پیش بینی مسائل فنی و بهداشت کار، برای تایید به وزارت کار ارسال نمایند و وزارت کار مکلف است ظرف حداکثر یک ماه اظهارنظر نماید.

pthzj tkd
شورای عالی حفاظت فنی مسئول تهیه دستورالعملها و آیین نامه های حفاظت فنی برای صیانت نیروی انسانی و منابع مادی کشور جهت تامین حفاظت فنی و جلوگیری از بیماری های حرفه ای می باشد که کلیه کارگاه ها، کارگران، کارفرمایان و کارآموزان و حتی کارگاههای خانوادگی موضوع ماده 188 قانون کار هم مکلف به اجرای آن می باشند.


کلیه اشخاصی که به ساخت یا ورود و عرضه ماشین می پردازند مکلف به رعایت موارد ایمنی و حفاظتی مناسب بوده و کارفرمایان این کارگاه ها مکلفند پیش از بهره برداری از ماشینها یا دستگاه ها و ابزار و لوازمی که آزمایش آنها ضروری تشخیص داده شده آزمایشهای لازم را توسط آزمایشگاه ها و مراکز مورد تایید شورای عالی حفاظت فنی انجام داده و یک نسخه از نتیجه آزمایشات را برای اطلاع به وزارت کار ارسال نماید. متخلفان از این امر به مجازات مقرر در ماده 177 قانون کار محکوم می شوند.

برای تولید یا واردات لوزام حفاظت فنی و بهداشتی، قبل از اقدام باید تاییدیه وزارت کار اخذ شود.

تکلیف کارفرمایان برای ایمنی کارگران


کلیه کارفرمایان مکلفند برای تامین حفاظت و سلامت و بهداشت کارگران در محیط کار، امکانات و وسایل لازم و شیوه استفاده از آنها را به کارگران بیاموزند و کارگران نیز مکلف به استفاده و نگهداری آن وسایل می باشند. متخلفان از این مواد به مجازات مقرر در ماده 176 قانون کار محکوم می شوند.

حفاظت فنی و بهداشت کار (بخش اول – شوراي عالي حفاظت فني،‌ايمني كارگران)

محمد علي

فارغ‌التحصیل رشته حقوق، کارشناسی مسائل روابط کار با نزدیک به ۲۰ سال سابقه تجربی در حوزه روابط کار، اختلافات کارگری کارفرمایی، بیمه و تامین اجتماعی در سراسر کشور آماده مشاوره و پاسخگویی به سوالات شما عزیزان.

‫3 دیدگاه ها

  1. سختی کار باید به ۲ قسمت درجه بندی شود. ۱.شدید ۲.متوسط. اگر شغلی در زیرمجموعه شدید قرار گرفت با ۲۰ سال وبدون شرط سنی و با ۳۰ سال حقوق ومزایا بازنشسته شود واگر شغلی زیر مجموعه متوسط قرار گرفت با ۲۵ سال وبدون شرط سنی وبا ۳۰ سال حقوق ومزایا بازنشسته شود وهمچنین کلا سقف سابقه بیمه در مشاغل سخت وزیان اور باید ۳۰ سال باشد چه شدید و چه متوسط وباید سقف سابقه بیمه ۳۵ سال در مشاغل سخت برداشته شود وهمچنین باید قانونی وضع شود که اگر شخصی تا ۲۸ سال سابقه بیمه در شغلی داشته باشد دیگر نباید با قانون مشاغل سخت وزیان اور بازنشسته شود وتا دو سال دیگر کار کند وبا ۳۰ سال سابقه بازنشسته شود چون شخصی که تا ۲۸ سال در شغلی دوام اورده و ۲ سال دیگر ۳۰ سال را پر میکند حتما شغلش سخت نبوده که توانسته ۲۸ سال در ان شغل بماند. به طور مثال ایا سختی کارشغل مهماندار هواپیما که جدیدا جزو مشاغل سخت قرار گرفته ایا با شغل کار در معدن یکسانه وایا باید کارکنان هردو شغل با سابقه ۲۰ سال بازنشسته شوند. مشکل اینجاس که به ان شغلی که نباید واقعا در ردیف مشاغل سخت قرار بگیرد سختی کار میدهند مثل مهماندار هواپیما وچون تعداد انها زیاد بشود و فشار مالی روی دولت و تامین اجتماعی بیاید انوقت به فکر اصلاح قوانین میروند ولی اگر به ناحق به شرکتها سختی کار ندهند در نتیجه بی حساب تعداد انها بالا نمیرود تا فشار به منابع مالی دولت و تامین اجتماعی بیاید و مجبور شوند قوانین را عوض کنند ایا شغل مهماندار هواپیما سخت تره یا مثلا شغل کارگر معدن یا کارگرغسالخانه یا کارگر بارانداز یا …….به دلایل زیر شغل مهماندار هواپیما نه تنها سخت نیست بلکه بسیار اسان و لاکچری و هیجان انگیز و مفرح میباشد: برسد به رییس محترم سازمان تامین اجتماعی. در شعبه ۱۷ تامین اجتماعی.در مدیریت قبلی شعبه ۱۷ تامین اجتماعی. ۲ شرکت هواپیمایی برای مهماندارانشان سختی کار گرفته اند در صورتی‌که مهمانداری جزو مشاغل لوکس میباشد دلیل واضح وقدرتمند اینکه دست وپا زدن دخترها وپسرهای جوان برای این شغل است چون اگر این شغل سخت بود ایا دخترها وپسرهای سوسول و نازنازی و در پر قو بزرگ شده ی این دوره زمونه اینجوری سرودست نمیشکستند در صورتیکه شغلهای دیگری میباشند که واقعا سخت میباشند ولی جزو مشاغل سخت قرار نمیگیرند وایا این عدالت است . واکثر مهماندارهای خانم فقط برای پز دادن وفخرفروشی در اینستا وشبکه های مجازی به سمت این شغل میروند همچنین مهماندارهای پسر هم برای جذابیت این شغل در ارتباط با جنس مخالف وهمچنین راحتی این شغل و پز دادن به اطرافیان که مثلا من در فلان شرکت هواپیمایی کار میکنم ومجانی با هزینه شرکت به شهرهای مختلف در هتلهای ۴ستاره و۵ستاره میروم همچنین ماشین شرکت مرا از در خانه تا دم در ترمینال میبرد ومی اورد وهیچ دغدغه ایاب وذهاب ندارم و حتی یک مدیر هم همچنین مزایایی ندارد وهزارتا مزایای دیگر. در نتیجه باید جلو ی سختی کار این دو شرکت گرفته شود که اگر گرفته نشود تمام شرکتهای هواپیمایی به تبعیت از این دو شرکت سختی کار برای مهماندارانشان میگیرند واین بیعدالتی نسبت به مشاغل دیگر است که حق سختی کار دارند ولی به جای انها این مهمانداران مغرور و پر دک وپز وفخر فروش باید سختی کار بگیرند وهم فشار مالی روی صندوق بازنشستگی تامین اجتماعی بیاید.ودلیل دیگر که این شغل جزو مشاغل سخت نیست وحتی جزو مشاغل لوکس وخیلی راحته این است که خلبانان تا ۶۵ سالگی میتوانند پرواز کنند طبق قوانین بین المللی و سازمان هواپیمایی کشوری ایران. یعنی اگر شخصی دو سال خدمت برود و در سن ۲۰ سالگی خدمتش تمام شود ودر سن ۲۱ سالگی وارد دانشکده خلبانی بشود ودو سال بعد فارغ التحصیل بشود چون دوره میانگین اموزش خلبانی ۲ سال است میشود ۲۳ ساله و این شخص ۴۲ سال دیگرمیتواند تا ۶۵ سالگی خلبان باشد طبق قوانین سازمان هواپیمایی کشوری و بین المللی. در صورتیکه همان شرایط محیطی و کاری که برای مهمانداران هست برای خلبانان حتی بیشتر هست مثل استرس و اشعه خورشید که در کابین خلبانان، شرکت سازنده هواپیما به خاطر مسایل ایمنی اصلا کاور پنجره تعبیه نمیکنه ولی در کابین مسافر که محل کار مهمانداران است تمام پنجره ها کاور پنجره دارند همچنین مهمانداران هواپیما اصلا بار سنگین جابجا نمیکنند چون برای بالا بردن وپایین اوردن هر چیزی از بالابر ونفرات خدمات پای پرواز استفاده میشود منظور این است که چطور خلبان با همان شرایط محیطی مهمانداران حتی پر استرس تر و با مسوولیت بسیار بیشتر باید تا ۶۵ سالگی کار کند با سابقه ۴۲ سال ولی مهمانداران باید سختی کار بگیرند و با سابقه ۲۰ سال بازنشسته شوند که این بیعدالتی میباشد در حق مشاغل دیگر که واقعا سخت هستند وجزو مشاغل سخت باید باشند ولی نمیتوانند سختی کار بگیرندهمچنین یکی از دلایلی که این شغل نباید جزو مشاغل سخت قرار بگیرد به خاطر بودن بیش از نیمی از شاغلان زن در این شغل میباشد چون طبق قانون خانومها نمیتوانند در مشاغل سخت و زیان اور استخدام شوند در صورتیکه بیش از نیم وحتی بیشتر، از شاغلان این شغل خانومها هستند. ولی برای رانندگان ماشینهای سنگین زحمت کش که به تعداد انگشتان دست راننده خانم در انها وجود دارد سازمان تامین اجتماعی استناد میکند به دلیل اینکه خانوم در این شغل مشغول به کار میباشد پس جزو مشاغل سخت قرار نمیگیرد.

  2. بدلیل اینکه اکثر اشخاصی که در مشاغل سخت کار میکنند تحصیلات دانشگاهی ندارند و زحمت درس خواندن نکشیده اند و همچنین بدلیل اینکه کار کردن در ۹۰ درصد مشاغل سخت احتیاج ضروری به تخصص بالا ندارد و اکثرا اموزش سطحی در طول مدت کار کردن میبینند و هزینه ان به عهده همان شرکت یا کارفرما است که در ان کار میکنند ودر سنین پایین بعد از سربازی مثلا در ۲۰ سالگی استخدام میشوند وروز به روز به دایره مشاغل سخت اضافه میشود و در اینده نزدیک احتمالا ۷۰ در صد بازنشستگی و منابع تامین اجتماعی باید صرف حقوق در این مورد بشود و با توجه به بحران مالی تامین اجتماعی و اینکه منابع تامین اجتماعی فقط برای بازنشستگان پیش از موعد یعنی کمتر از ۳۰ سال نیست. با احتساب ۲ سال خدمت و اینکه در ۲۰ سالگی وارد مشاغل سخت شوند وبا توجه به اینکه دولت طرحی داده تا سن بازنشستگی در مشاغل سخت تا ۴۸ سال بالا برود ان وقت اکثر اشخاصی که بخاهند در مشاغل سخت بازنشسته شوند سابقه بیمه انها به ۳۰ سال میرسد. پس برای اینکه این معضل پیش نیاید راهکار زیر پیشنهاد میشود در ابتدا تاکید میشود که نباید سن بازنشستگی مربوط به مشاغل سخت افزایش پیدا کند بلکه به دلایل و توضیحات جالب زیر باید سقف سابقه حق بیمه مشاغل سخت حداکثر ۳۰ روز حقوق در ماه باشد و نه ۳۱ روز یا ۳۲ روز یا ۳۳ روز یا ۳۴ روز یا ۳۵ روز. و این حق بازنشستگان سخت و زیان اور است که با بیست سال سابقه و بدون شرط سنی، حقوق کامل سی روز در ماه را بگیرند، در صورتیکه این حقوق سی روز در ماه ثابت بماند. یعنی حداکثر سنوات ارفاقی بعلاوه سابقه اصلی انها ۳۰ روز حقوق در ماه باشد حتی اگر سابقه شخص از بیست سال، تا سی سال بالا رود. این مقدمه پیش درامدی بود برای مطالب زیر که بسیار جالب و مهم میباشد. تمام جملات مثل زنجیر به هم وصله و باید تمام ان مخصوصا قسمتهای اخر با دقت خانده شود تا جلوی یکی از معضلاتی که گریبان تامین اجتماعی را در اینده نزدیک خاهد گرفت و بودجه کشور را خاهد بلعید گرفته شود. در اینجا با یک زبان ساده و نسبتا دقیق وتا حدی از لحاظ شرعی علمی و منطقی در مورد یک واقعیت توضیح داده میشود.برای اینکه از ضرر بازنشستگیهای پیش از موعد جلوگیری شود نباید سن ان را افزایش داد به دلیل اینکه افزایش سن تاثیرگذار نیست چون فوقش به طور میانگین چند سال مثلا ۴ سال به ان افزوده میشود ولی چیزی که اثر این افزایش سن بازنشستگی را در مشاغل سخت و زیان اور در تامین اجتماعی، نه تنها خنثی بلکه منفی میکند این است که با افزایش سن بازنشستگی در مشاغل سخت سنوات ارفاقی انها هم بالا میرود . و با افزایش سن بازنشتگی دولت و تامین اجتماعی باید به ازای هر ۸ ماه افزایش، یک سال یا به ازای هر یک سال افزایش، یک سال و نیم به شخص حقوق اضافی پرداخت کنند .چون در مشاغل سخت هر ۸ ماه کار مساوی است با یک سال کار در مشاغل عادی. برای اینکه این لایحه جواب بدهد باید حداکثر سابقه ارفاقی در مشاغل سخت در عدد ۳۰ ثابت بشود یعنی اگر شخص از ۲۰ تا ۳۰ سال در مشاغل سخت سابقه کار داشته باشد حداکثر سقف سابقه بیمه او باید حداکثر ۳۰ روز در ماه، حقوق باشد ونه ۳۱ روز یا ۳۲ روز یا ۳۳ روز یا ۳۴ روز یا ۳۵ روز. چون در تامین اجتماعی شخص بیمه دهنده میتواند تا ۳۵ روز در ماه حقوق بگیرد. و قانونی تصویب شودکه اگر شخصی از ۲۶ سال تا ۲۸ سال در شغلی سابقه داشت دیگر به او سخت و زیان اور تعلق نگیرد چون وقتی شخصی از ۲۶ سال تا ۲۸ سال در شغلی دوام داشته یعنی شغلش سخت نبوده که توانسته ۲۶ سال در ان دوام بیاورد، و باید ۴ سال دیگر کار کند و ۳۰ ساله، بازنشسته عادی شود. وبا این شرایط اقتصادی و کسری بودجه اصلا چه دلیلی دارد به بازنشستگان مشاغل سخت حقوق بیشتر از سی روز در ماه داده شود وقتیکه انها بیشتر از سی سال کار نکرده اند، تا زمانیکه تعداد انها زیادتر نشده باید این قانون تغییر کند توجه داشته باشید که دست و دلبازی و بخشش از بودجه بیت المال حدی دارد وبیشتر از ان موجب خسران و غیر شرعی میباشد. چون هم به بخشش کننده که دولت و تامین اجتماعی است ضربه میزند و هم موجب شکاف عمیق و بیعدالتی با بازنشستکان عادی میشود که برای گرفتن سنوات بالاتر از سی سال باید بیشتر از سی سال واقعی کار کنند ولی بازنشستکان مشاغل سخت برای گرفتن سنوات بالاتر از سی سال فقط باید کمی بیشتر از بیست سال کار کنند که چون معیار مشخصی برای سنجش میزان واقعی سختی کار وجود ندارد چه بسا با زد و بند و حتی ضعف قانون باعث میشود کاری که چه بسا از یک کار عادی ساده تر باشد جزو مشاغل سخت قرار بگیرد. در نتیجه باید با وضع قوانین جدید، خیلی از مشاغلی که به ناحق و به اسانی سختی کار گرفته اند همانگونه باید سختی کار انها به سادگی پس گرفته شود چون حتی خیلی از اشخاصی که در مشاغل عادی کار میکنند حتی به عدد ۳۰ سال بنا به دلایل مختلف مثل مریضی، اخراج، مهاجرت، گرفتاری، فوت، و …. نمیرسند چه برسد به سابقه بالاتر از سی سال. خیلی از مدیران رده بالا هم بنا به یکی از دلایل فوق، شاید نتوانند به سابقه سی سال و بالاتر از سی سال برسند. پس اصلا چه دلیلی دارد که به بازنشستگان مشاغل سخت امتیازی داده شود که حتی یک مدیر ارشد هم شاید نتواند به ان برسد .چون اکثر بازنشستگان مشاغل سخت تحصیلات دانشگاهی ندارند و سریع جذب کار میشوند با احتساب ۲ سال بیمه سربازی، شخص اگر ۲۲ سال دیگر کار کند در سن ۴۲ سالگی وبا سابقه ۲۴ سال، سقف سابقه تامین اجتماعی یعنی ۳۵ سال را میگیرد .(۳۵=۳۳+۲=۱/۵×۲۲+۲). و در اینجا دولت و تامین اجتماعی به بازنشسته مشاغل زیان اور و سخت ۳ مزیت را یکجا داده، یعنی خر، خرما، پالون . مزیت خر یعنی شخص در جوانی با ۴۲ سال سن بازنشسته شود، مزیت خرما یعنی به شخص چون بازنشسته و جوان است اجازه داده میشود دوباره یک شغل را اشغال کند و مزیت پالون یعنی شخص تنها با ۲۳ سال و ۴ ماه میتواند سقف سابقه حقوق تامین اجتماعی یعنی ۳۵ روز در ماه را دریافت کند(۳۵=۱/۵×۲۳/۴). نکته اینجاس که اگر طبق ضرب المثل یا خر را میخاهی یا خرما، بخاهیم عمل کنیم باید یک مزیت به بازنشستگان مشاغل سخت بدهیم . ولی حالا اگر دولت و تامین اجتماعی خاسته باشند به بازنشستگان مشاغل سخت امتیازی داده باشند و لطفی بزرگ به انها کنند و تقریبا عادلانه باشد و پا را فراتر از ضرب المثل بگذارند باید به انها ۳۰ روز حقوق کامل در ماه، با سابقه ۲۰ سال تا ۳۰ سال سابقه پرداخت حق بیمه، به انها بدهند یعنی حداکثر سابقه انها با ارفاق ۳۰ سال باشد با هر مقدار سابقه از ۲۰ تا ۳۰ سال کار و پرداخت حق بیمه. که میشود دو مزیت یعنی خر و خرما. همچنین وقتی شخصی ببیند که در سن ۴۲ سالگی دارد سقف سابقه حقوق تامین اجتماعی یعنی ۳۵ روز در ماه را میگیرد چنان غروری به او دست میدهد که خود را بی نیاز و رها از هر قید و بندی میبیند و ناخوداگاه چون جوان است اول میرود سراغ ناموس مردم و جنس مخالف ولی اگر به او ۳۰ روز حقوق در ماه تعلق بگیرد جلوی غروری که در ضمیر ناخوداگاهش بوجود میاید تا بگوید من سقف سابقه تامین اجتماعی ۳۵ روز در ماه را که حتی یک مدیر ارشد یا رده بالا حتی شاید نتواند به ان برسد بنا به دلایل مختلف که در بالا یاد شد مثل فوت،بیماری و …. را میگیرد و از این فکر غرور انگیزکه من حتما با این تحصیلات کم و در جوانی توانستم سقف سابقه تامین اجتماعی را بگیرم وحتما من با بقیه فرق میکنم جلوگیری میکند. وپیش خودش فکر میکند که حتی یک مدیر ارشد حتی نتواند تا سی سال کار بکند به دلایل مختلف که در بالا گفته شد و حتی به سن بازنشستگی ۳۰ سال برسد ولی من چه کسی هستم که در جوانی توانستم نه تنها حقوق کامل ۳۰ روز را بگیرم بلکه سقف سابقه تامین اجتماعی یعنی ۳۵ روز حقوق در ماه را بگیرم گه تعداد خیلی کمی از بازنشسته ها عادی میتوانند با گذراندن سالهای طولانی بدست بیاورند ومن با ۱۱ سال و ۸ ماه کوتاهتر توانستم انرا بدست بیاورم، با سابقه پفکیه ۲۳ سال و ۴ ماه. وبعد به ریش دولت و تامین اجتماعی وتمام مدیران و بازنشسته های عادی قهقهه میزند و میگوید من توانستم به سقف قله سابقه سنوات تامین اجتماعی که حقوق ۳۵ روز در ماه است برسم که انها یعنی مدیران ارشد و بازنشستگان عادی حالا حالا ها باید بدوند تا به جایی که من الان رسیدم برسند.پس ثابت شد هم از لحاظ اخلاقی و شرعی و علمی و منطقی و رعایت عدالت حتی نسبت به مدیران و بازنشستگان عادی باید حداکثر سابقه انها بازنشستگان مشاغل سخت با ارفاق ۳۰ روز در ماه با هر مقدار سابقه پرداخت حق بیمه از ۲۰ سال تا ۳۰ سال باشد.همچنین علاوه بر امتیازهای بالا که شاید حتی از دید کارشناسان محترم تامین اجتماعی پنهان باشد و توی چشم نیاید و مثل خوره به جان سازمان افتاده امتیاز یا معضل دیگری وجود دارد که قطعا از دید حتی رییس محترم تامین اجتماعی پنهان است که حتی میتواند کمر تامین اجتماعی را با ادامه این روند تصاعدی بازنشستگی پیش از موعد خرد کند وان این است که کارکنان مشاغل سخت برای اینکه تامین اجتماعی به افزایش زیاد حق بیمه شک نکند دو سال باقیمانده به سابقه بیست سال خود به کارفرمای خود میگویند که من میخاهم با سابقه بیست سال بازنشسته شوم و چون مبنای حقوق بازنشستگی معدل دو سال اخر میباشد در نتیجه حق بیمه خود را تا جایی که امکان دارد تحت عنوان مزایای توافقی افزایش میدهد در صورتیکه او قصد ندارد با سابقه بیست سال بازنشسته شود و قصد اصلی او گرفتن سقف سابقه ۳۵ روز حقوق در ماه میباشد یعنی او برای گرفتن سقف سابقه باید فقط ۳ سال و ۴ ماه بیشتر از بیست سال حق بیمه بپردازد تا سابقه ۲۳ سال و ۴ ماه را بدست بیاورد و به سقف ۳۵ روز در ماه برسد یعنی با ریختن ۵ سال و ۴ ماه حق بیمه (۵/۴=۱۸_۲۳/۴)به گرفتن حداکثر حقوق تامین اجتماعی که ۷ برابر حداقل حقوق است نزدیک میشود وفقط با افزایش حدود ۵ سال حق بیمه که زیاد هم برای تامین اجتماعی سوداور نیست یک کلاه بزرگی سر تامین اجتماعی میگذارد که خود سازمان با این عریض و طویلی حتی متوجه ان نمیشود و در عوض تامین اجتماعی باید سالهای طولانی به شخص حقوق بالا که هر سال هم به صورت تصاعدی به ان اضافه میشود بپردازد و بازنشسته مشاغل سخت بعد شش ماه هر چی افزایش حق بیمه که به صورت قسطی و ناچیز به تامین اجتماعی داده بود را بدست میاورد و بعد از شش ماه خانه مینشیند و فارغ از غم عالم به صورت تصاعدی هر سال به حقوقش اضافه میشود و به ریش همه میخندد و اینهمه مزیت بدست اورده چرا؟ چون فقط اسم شغلش بصورت شانسی و بدون اندازه گیری و معیار دقیق جزو مشاغل سخت قرار گرفته پس با این ترفند و فریب علاوه بر گرفتن سابقه ۳۵ روز حقوق در ماه خود را به قله ی حداکثر حقوق یعنی ۷ برابر حداقل حقوق نزدیک میکند وبا اینکار شش هدف یا مزیت را با یک تیر میزند یعنی یک- در جوانی. دو- سقف سابقه سنوات بیمه تامین اجتماعی یعنی ۳۵ روز در ماه. سه- تنها با ۲۳ سال و ۴ ماه سابقه پفکی. چهار- به حداکثر حقوق تامین اجتماعی که ۷ برابر حداقل حقوق میباشد. پنج- تا اخر عمر. شش- در سالهای طولانی چون جوان است دریافت میکند. ولی بازنشستگان عادی چون اکثرا در سابقه سی سال بازنشسته میشوند در نتیجه نمیتوانند به صورت تصاعدی حق بیمه خود را بالا ببرند چون برای کارفرما مشخص است که انها با سابقه ۳۰ سال بازنشسته میشوند و این قضیه هم یکی دیگر از معضلات و تبعیضهایی میباشد که بین بازنشستگان مشاغل سخت و بازنشستگان عادی میباشد . کارکنان مشاغل سخت پیش خودشان میگویند که من ۲۰ سال را که کار کرده ام حالا ۳ سال و ۴ ماه که دیگه چیزی حساب نمیشه چشم بهم بزارم تموم میشه و سقف سابقه را بدست میاورم در صورتیکه در دل خود با تحقیر به بازنشستگان عادی و علی الخصوص مدیران که برای رسیدن به جایگاه مدیریت سالها درس خوانده اند و زحمت کشیده اند نگاه میکند و قهقهه میزند و در دل خود به انها میگوید شماها با این تحصیلات وسابقه بالاتر از من حتی به گرد منم نمیرسید و حالا حالاها باید بدوید تا به من برسید واخر کار شما تازه به اینجایی که من رسیده ام میرسید. واز این طریق کارفرما و تامین اجتماعی را فریب میدهد و با عنوان مزایای توافقی حق بیمه خود را افزایش میدهد تا بیشترین حقوق تامین اجتماعی را بتواند علاوه بر ۵ مزیت که در بالا ذکر شد کسب نماید. چون در تامین اجتماعی میانگین دو سال اخر میشود مبنای حقوق بازنشستگی. که این امر باعث میشود حدود ۵ سال به تامین اجتماعی حق بیمه بالاتر بدهد ولی از ان طرف چنان بلایی سر سازمان تامین اجتماعی میاورد که کل بودجه تامین اجتماعی باید صرف پرداخت حقوق بازنشستگان مشاغل سخت شود. چون شما فکر کن تامین اجتماعی باید حقوق بالای بازنشسته مشاغل سخت را تقسیم بر ۳۰ کند و عدد بدست امده را ضربدر ۳۵ یعنی حداکثر سابقه سنوات حق بیمه تامین اجتماعی کند. وببینید چه عدد بزرگی میشود که بصورت تصاعدی هر سال باید ضربدر ۳۵ بشود و نه ۳۰. پس حداکثر سابقه باارفاق به بازنشستگان مشاغل سخت نباید بیشتر از ۳۰ روز حقوق در ماه با هر مقدار سابقه پرداخت حق بیمه از ۲۰ سال تا ۳۰ سال باشد. و سابقه ارفاقی نباید ۳۱ روز یا ۳۲ روز یا ۳۳ روز یا ۳۴ روز یا ۳۵ روز حقوق در ماه باشد.همچنین برای جلوگیری از سوئ استفاده کارکنان مشاغل سخت برای رسیدن به حداکثر حقوق تامین اجتماعی که ۷ برابر حداقل دستمزد میباشد باید به جای میانگین دوسال اخر، میانگین ۵ سال اخر حقوق انها محاسبه گردد و یا اینکه پایه حقوق اخر انها محاسبه شود.

  3. به دلیل اینکه الان دولتی سر کار است که حاضر است از ابروی خود جهت پیشرفت کشور بگذرد و همچنین باید امسال طبق فرموده مقام معظم رهبری اصلاحات اساسی در قوانین تامین اجتماعی انجام شود که به ضرس قاطع یکی از این تغییرات، تغییر قوانین بازنشستگی نیز میباشد علی الخصوص تغییر قوانین بازنشستگی پیش از موعد و اصلاح ایین نامه مشاغل سخت چون این قوانین مربوط به دوره پیش از انقلاب است و به درد ان دوره میخورد ولی با توجه به شرایط امروز باید ان قوانین غربی و قدیمی با توجه به شرایط روز اصلاح و تغییر کنند گر چه همان کشورهای غربی هم قوانین شان تا الان بارها تغییر کرده و به روز شده. پس نتیجه میگیریم الان بهترین زمان برای اصلاح قوانین است و گر نه در اینده نزدیک سهم بزرگی از بودجه دولت باید صرف صندوقهای برشکسته بازنشستگی بشود وعلاوه بر ان از لحاظ امنیتی هم برای دولت هزینه ساز است . مخصوصا صندوق بازنشستگی تامین اجتماعی که تعداد زیادی را نسبت به صندوقهای دیگر تحت پوشش دارد که اگر همین روند فعلی ادامه پیدا کند در اینده خیلی نزدیک به یک ابر چالش یا سیاهچاله بودجه ای و امنیتی برای کشور تبدیل خاهد شد پس باید این تغییرات را هر چه سریعتر حتی قبل از سال جدید طبق فرموده مقام معظم رهبری انجام داد و گرنه خسارت بزرگی به بار خاهد امد. واصلا به این هیاهوهایی که از این طرف و ان طرف میاید نباید توجه کرد چرا که این اشخاصی که هیاهو میکنند و دم از حق و حقوق این و ان میزنند هدفشان در باطن کارگران نیستند بلکه ریاکاری و عوامفریبی است و خوب میدانند که تغییر قوانین هم به صلاح دولت و هم به صلاح کارگران و بازنشستگان است پس نتیجه میگیریم از روی اگاهی یا نادانی هدفشان به زمین زدن صندوقهای بازنشستگی و زمینگیر کردن دولت ودر نهایت بازنشستگان و ایجاد درد سر میباشد چرا که با وضع قوانین جدید و اصلاح ایین نامه های مشاغل سخت هم تامین اجتماعی و هم دولت از ابر بحران و ابر چالشها بیرون میایند و تغییر قوانین و اصلاح انها مثل امپول میماند که دردش را مریض چون میداند که در اینده نزدیک سبب بهبودی اومیشود تحمل میکند ولی اگر نخاهد درد امپول را تحمل کند چه بسا همون اندک سلامتی و جانی را که دارد هم از دست بدهد پس برای بهبودی و بازیافتن سلامتی، بیمار میداند که باید درد امپول را تحمل کند چون در پس ان درد، بهبودی و شفا در انتظار هست و از این هیاهوگران و مدعیان کاذب مدافع حقوق کارگر همه جا و همه زمان پیدا میشوند ولی دولت و مسوولین باید مثل پدری که صلاح فرزند خود را میداند و به دور از احساس و هیاهو برای فرزند خود تصمیم میگیرد باید اقدام کند و به هیاهوها و حرفهایی که در شکل و قالب مدافع کارگری اظهار میشود ولی در باطن مثل دوستی خاله خرسه میماند توجه نکنند و فقط به فکر نجات فرزند باشند و او را تشویق به زدن امپول کنند وبه او بگویند که توجهی به حرف هیاهوگران نکند که میگویند امپول نزن چون درد دارد. این مدافعان احساسی فکر میکنند و فقط میخاهند تظاهر کنند که ما مدافع کارگر و حقوق کارگریم در صورتیکه در عمل دارند تیشه به ریشه تامین اجتماعی و بازنشستگان میزنند با جلوگیری کردن از جراحی و تغییر در قوانین تامین اجتماعی که باعث نجات این سازمان است وگر نه یک سازمان برشکسته و بیمار چگونه میتواند به اعضایش، شیر و امکانات بدهد .ان هیاهوگران به پدر یا همان مسوول میگویند تو چگونه پدری هستی که حاضری دردِ امپولِ فرزندت را تحمل کنی. ولی اگر پدر عاقل باشد به ان هیاهوگر یا مدافع حقوق کارگر میگوید تو همان خرس بی عقلی هستی که به خاطر یک مگس نشسته رو سر دوستت، برای اینکه دوستی خودرا ثابت کنی با سنگ میزنی سر دوستت را له میکنی و به خاطر یک مگس کوچک دوستت را از بین میبری و تو ان مگس را میبینی و احساسی عمل میکنی ولی من عاقلم و صلاح ان کارگر و اینده او را میبینم پس نباید به حرفهای این مدافعان به اصطلاح حقوق کارگر نه توجهی کرد و نه گوش به حرفهای احساسی و خالی از منطق انها داد. و ان تصمیمی را گرفت که به صلاح است. و تا جمعیت بازنشستگان و شاغلین سخت و زیان اور زیادتر نشده باید این تغییرات هر چه زودتر انجام شود چون در اینده با بالا رفتن تعداد و توقعات، اصلاح و تغییرات در ایین نامه سخت تر خاهد شد پس تا جمعیت به حد انفجار نرسیده باید اقدام کرد و کنترل کرد ‌.چون اصلاح قوانین در نهایت به نفع همه میباشد هم دولت هم تامین اجتماعی و هم کارگر. چرا به نفع کارگر؟ بدلیل اینکه یک سازمان بر شکسته ایا بدرد کارگر میخورد؟ و ایا تمام منابع باید صرف کارگران و بازنشستگان مشاغل سخت شود که در بعضی از این مشاغل با سهلگیری و بدون دقت و حتی با تبانی جزو مشاغل سخت قرار میگیرند. و تعداد این مشاغل به صورت تصاعدی دارد بالا میرود . حالا چرا تصاعدی. بدلیل اینکه وقتی یک کارگاه یا شرکت میرود و جزو مشاغل سخت قرار میگیرد کارگاهها و شرکتهای دیگر که مشابه ان شغل هستند هم با تبعیت از ان شرکتها میروند و جزو مشاغل سخت قرار میگیرند پس بصوررت تصاعدی میشود. وهم این شرکتها و کارگاهها راه و چاه ساده قرار گرفتن در مشاغل سخت را به شرکتهای غیر مشابه دیگر هم یاد میدهند . پس این میشود رشد تصاعدی به توان دو تعداد کارگاهها و شرکتهایی که در اینده میتوانند سختی کار بگیرند با سواستفاده از قوانین سهل گیرانه موجود. و قول داده میشود که در اینده نزدیک تمام شرکتها و کارگاههای موجود جزو مشاغل سخت قرار میگیرند با ادامه روند فعلی. ودیگر مشاغل عادی وجود خارجی نخاهند داشت. و در نتیجه خود به خود سن بازنشستگی از ۳۰ سال به ۲۰ سال تقلیل پیدا میکند چرا چون تمام شرکتها جزو مشاغل سخت قرار گرفته اند. پس برای رفع این معضل باید در ابتدا قوانین سهل گیرانه و جذب کننده گذشته و حال به قوانین سخت گیرانه و حذف کننده جدید و اینده نگر تبدیل شوند. و دوما سابقه ارفاقی مشاغل سخت در تامین اجتماعی مثل صندوق کشوری و دولتی حداکثر ۳۰ روز در ماه با ۲۵ سال سابقه باشد ونه ۳۱ روز در ماه یا ۳۲ روز یا….. ۳۵ روز در ماه باشد حالا اگر اینجا سازمان تامین اجتماعی بخاهد لطف یا امتیازی یا تبعیضی بدهد نسبت به مشاغل سخت در کشوری و دولتی همان ۲۰ سال سابقه بماند با ۳۰ روز حقوق در ماه با هر مقدار سابقه شخص حتی تا ۲۸ سال یا ۲۹ سال. و وقتی شخص با اینکه حتی عدد ۳۰ سال سابقه را ندارد چرا باید با داشتن سابقه ۲۳ سال و ۴ ماه حداکثر سابقه تامین اجتماعی یعنی ۳۵ روز در ماه رابگیرد( ۳۵=۱/۵×۲۳/۴ ) چون سقف سابقه در تامین اجتماعی ۳۵ روز در ماه میباشد وشخص با داشتن سابقه پفکیه ۲۳ سال و ۴ ماه میتواند ۳۵ روز در ماه حقوق بگیرد واین بخشش و ارفاق چرا باید اینقدر دست و دلبازانه و بی عقلانه باشد و وقتی سازمانی مثل تامین اجتماعی دارد ارفاق یا بخششی میکند باید بنگرد که تامین اجتماعی فقط برای یک گروه خاص نیست و به یک گروه خاص که الان دارند با عنوان اینکه ما جزو مشاغل سخت هستیم و بسیار زحمتکش و مظلوم نمایی میکنند و از این مظلوم نمایی میخاهند علاوه بر حق خود حق سایر اعضا را هم بگیرند بیشتر امتیاز ندهد چون تامین اجتماعی گروههای دیگری با تعداد جمعیت بالاتر دارد و اصلا این تامین اجتماعی باید بماند و برشکسته نشود تا برای ایندگان هم خدمت بدهد و از همه مهمتر تامین اجتماعی جزو بیت المال است و متعلق به همه میباشد حتی متعلق به دولت و خودش. ولی با ادامه این روند دارد همه کس و همه چیز را فدای سیاهچاله ای مظلوم نما به نام مشاغل سخت و زیان اور میکند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا