تبیین صلاحیت محلی

به موجب فرازی از ماده 158 قانون کار،وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی می تواند با توجه به میزان کار و در صورت لزوم ،اقدام به تشکیل چندین هیات تشخیص در سطح هر استان نماید،بنابراین مفروض قانون گذار این است که در هر استان باید حداقل یک هیات تشخیص،تشکیل شود که به اختلاف ها و دعاوی کارگری و کارفرمایی آن استان رسیدگی نماید،بنابراین وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی نمی تواند،یک هیات تشخیص برای دو یا چند استان تشکیل دهد،این نظر به ویژه با سیاق عبارات ماده 160 قانون کار تایید می شود،بنابراین باید دید کدام یک از هیات های تشخیص و حل اختلاف تشکیل شده در کشور،صالح به رسیدگی به دعوای کارگری و کارفرمایی می باشند و خواهان باید به کدام یک مراجعه کند.

الف-اصل:محل آخرین کارگاه

با توجه به ماده 10 آیین دادرسی کار محل مراجعه خواهان برای اقامه دعوا،اداره تعاون کار و رفاه اجتماعی محلی است که آخرین کارگاه در آن واقع است بنابراین خواهان باید اداره تعاون کار و رفاه اجتماعی محلی مراجعه نماید که آخرین کارگاه وی که در آن کار می کرده است،در آن محل واقع شده است به عبارت دیگر ملاک صلاحیت محلی برای اقامه دعوا محل آخرین کارگاه می باشد.

امکان دارد ،کارگری با کارفرمایی در چندین محل یا کارگاه کار کرده باشد و سپس بین آن دو اختلاف حاصل شده باشد ،در آن صورت حتی اگر منشا اختلاف در کارگاه های قبلی باشد،محل اقامه دعوا،آخرین کارگاهی است که کارگر در آن کار می کند.

ب- استثنائات

اگر چه آیین دادرسی کار،ملاک اقامه دعوا را محل آخرین کارگاه دانسته است،اما استثنائاتی را نیز بر مبنای مزبور وارد نموده است که به شرح ذیل توضیح داده می شود

با توجه به ماده 11 آیین دادرسی کار چنان چه کارگر در ماموریت موضوع ماده 46 قانون کار باشد،کارگاه اصلی،آخرین کارگاه محسوب می شود،به موجب تبصره ماده 46 قانون کار ماموریت به موردی اطلاق می شود که کارگر برای انجام کار،حداقل 50 کیلومتر از محل کارگاه اصلی دور شود و یا ناگزیر باشد حداقل یک شب در محل ماموریت نوقف نماید.بنابراین محل انجام ماموریت یا کارگاه انجام ماموریت ،اگر چه از نظر مادی آخرین کارگاه محسوب می شود،لیکن چون حالت موقتی دارد نمی توان محل مزبور را ملاک اقامه دعوا محسوب کرد و چنان چه در حین انجام ماموریت اختلافی بین طرفین حادث شود،مراجع حل اختلاف کار مستقر در محل مزبور را صالح به رسیدگی به دعوا دانست،بلکه محل کارگاه اصلی(در واقع همان محل آخرین کارگاه است)محل صالح برای اقامه دعوا می باشد.

در مواردی اتفاق می افتد که آخرین محل کار کارگر معلوم نیست،به عنوان مثال کارگرانی که در قطار بین شهری کار می کند،اگر چه داخل قطار کارگاه آنان محسوب می شود،لیکن نظر به متحرک بودن کارگاه،تعیین جغرافیایی محل آخرین کارگاه امکان پذیر نمی باشد،بنابراین باید با توجه به مصادیقی،محل کارگاه اصلی را مشخص نمود،از آن جا که در این خصوص آیین رسیدگی سابق سکوت نموده بود و مواردی در عمل پیش آمد که باید پاسخ داده می شد،آیین دادرسی کار برای جبران نقیضه و به درستی به موضوع پرداخته است و مصادیقی را برای اعیین کارگاه اصلی بیان نموده است،بر اساس ماده 12 آیین دادرسی کار چنان چه آخرین محل کار کارگر معلوم نباشد،محل دریافت مزد،در صورتی که محل دریافت مزد معلوم نباشد،محل انعقاد قرارداد و چنان چه محل انعقاد قرارداد نیز مشخص نباشد،محل لقامت خوانده ملاک تقدیم دادخواست خواهد بود.

به موجب ماده 13 آیین دادرسی کار در قراردادی که طرفین آن ایرانی هستند،چنان چه کارگاه خارج از کشور بوده و حاکمیت مقررات کشور محل استقرار کارگاه نافذ یا مورد توافق طرفین نباشد،مقررات کشور ایران نافذ و اداره تعاون کار و رفاه اجتماعی محل اقامت خوانده در ایران صالح به رسیدگی خواهد بود.

مقالات مرتبط

پربازدیدترین‌های ماه

تعليق قرارداد كار (بخش دوم)

در ايام تعليق، ارتباط كارگران با كارگاه قطع نشده و برقرار مي باشد و چنانچه تغيير و تحولي در مديريت كارگاه شود ارتباط به كارگران شاغل و معلق نداشته و به استناد ماده 12 قانون كار كارفرماي جديد قائم مقام ديون،‌حقوق و تعهدات كارفرماي سابق محسوب مي شود…

شرایط تقدیم دادخواست

ماده 28 آیین دادرسی کار نیز در توضیح اصل کلی مقرر در ماده 3 بیان می کند « رسیدگی در مراجع حل اختلاف کار منوط به تسلیم دادخواست است که از سوی کارگر، کارآموز، کارفرما یا قائم مقام یا نمایندگان آنان به اداره تعاون، کار و رفاه اجتماعی محل تقدیم می‌گردد»بنابراین تقدیم دادخواست تقاضای رسیدگی به دعوا محسوب شده و از طرف دیگر لازمه شروع دادرسی از طرف مرجع صالح می باشد.

سیر مراحل تصویب قانون کار

پس از وقوع انقلاب اسلامی در 22 بهمن 57 و با توجه به خلأهایی که در قانون کار (سابق) وجود داشت. و همچنین با توجه به اینکه یکی از مهمترین خواسته های جامعه کارگری که سهم قابل توجهی در پیروزی انقلاب اسلامی داشتند، ضرورت تهیه و تنظیم قانون کار جدید به شدت…

دادنامه 78 الي 81 مورخ 08/02/1400 هيات عمومي ديوان عدالت اداري

موجب ماده 29 قانون كار «در صورتي كه بنا به تشخيص هيات حل اختلاف، كارفرما موجب تعليق قرارداد از ناحيه كارگر شناخته شود، كارگر استحقاق دريافت خسارت ناشي از تعليق را خواهد داشت و كارفرما مكلف است كارگر تعليقي از كار را به كار سابق باز گرداند.»
از مفهوم مخالف ماده 29 قانون كار نيز چنين استنباط مي گردد كه چنانچه عامل تعليق شخص كارگر باشد،‌كارفرما تكليفي به بازگشت به كار خواهان و پرداخت خسارت نخواهد داشت….

راي شماره 2325 هيات عمومي ديوان عدالت اداري مورخ 1400.08.11

منطبق با ماده 41 قانون كار، شوراي اسلامي كار همه ساله موظف است ميزان حداقل مزد كارگران را براي نقاط مختلف كشور و يا صنايع مختلف با مد نظر قراردادن ميزان تورم اعلامي بانك مركزي و با رعايت توان امرار معاش يك خانواده متوسط 4 نفره مشخص نمايد….

مشکل خود را به کارشناسان ما بسپرید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *